سونوگرافی...

ساخت وبلاگ
زندگی در گذر است... این روزهای من پر است از درس، پژوهش، مقاله نوشتن، مقاله خواندن... پر است از PhD... صبح ها با فکر کردن به کارهایم از خواب بیدار می‌شوم و شب ها هم با فکر کردن به کارهایم به خواب میروم. جاوید، بستون، مقاله، پیاده سازی، AR/VR، Service placement، الگوریتم ژنتیک و هر آنچه که مربوط به دکترایم می‌شود، همه لحظه های این روزهای من را تشکیل داده است...این روزها صبح ها با شکر کردن بیدار می‌شوم و شب ها هم با شکر کردن به خواب میروم... خداروشکر اوضاع خوب است. حرف برای نوشتن زیاد است... از درس و مشق و دانشگاه بگیر، تا تنهایی هایی که سپری میکنم... روزهای پر از تنهایی را دارم سپری میکنم... حالا سپرده‌ام این را هم بخدا... توکل میکنم بخدا و ائمه اطهارش و زندگی را پر انرژی تر، با انگیزه تر و جنگنده تر ادامه می‌دهم...یا امام زمان سونوگرافی......
ما را در سایت سونوگرافی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeqmsg بازدید : 290 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 19:07

امروز سردرد داشتم، تا الان هم ادامه دارد... کلی امروز کار کردم... از دانشگاه و دپارتمنتال دیوتی بگیر تا چندین ساعت صحبت در ایمو با مریم و بعد یوسف و بعد با مادر و الهام... حرف های همیشگی ست... حق الارث... یاد حرف های پدر می افتم وقتی که در آخرین روزهای زندگیش به من گفت... مراقب مادر و خواهرهایت باش... گفت به بردارهایت اعتماد ندارم و مادر و خواهرانت را به تو می سپارم... خدا رحمتت کند پدر...امروز که با مریم حرف میزدم، چیزی که بیشتر در من اثر کرد این حرف مریم بود که میگفت یکی دو سال دیگر مادر هفتاد سالش می شود... نمیدانم چرا... ولی شدید در من اثر کرد... زندگی چقدر زود میگذرد...اگرچه، خداروشکر بابت همه این داشته هایم... خدارا هزاران مرتبه شکر... سونوگرافی......
ما را در سایت سونوگرافی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeqmsg بازدید : 135 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 19:07